کد مطلب:313658 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177

ناگهان دو دست در فضا ظاهر شد
حجةالاسلام والمسلمین آقای شیخ علی اكبر مهدی پور طی مرقومه ای سه كرامت به ترتیب ذیل نقل كردند:

1. در فروردین ماه سال 1373 ش برای صله ی ارحام عازم بندرعباس بودم. در مسیر بندرعباس با مسجد بسیار باشكوهی به نام مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام مصادف شدم كه دارای مرافق بسیار فراوانی بود. مراكز درمانی و ساختمان های عام المنفعه ای را در اطراف مسجد ساخته و وقف آن كرده بودند، و مسجد و ساختمانهای تابعه با كاشی های بسیار مزین شده بود؛ حتی دو محل پمپ بنزین نیز كه در دو طرف جاده و در مجاورت مسجد قرار داشت، با همان كاشیكاریهای مسجد تزیین شده بود. عظمت، جذابیت چشمگیر مسجد، و عدم هماهنگی آن با بیابان برهوتی كه مسجد در آنجا بنیاد گردیده بود، موجب شد كه از مسافران در مورد علت تأسیس آن مسجد با آن همه منضمات در وسط بیابان جویا شوم. گفتند كه این مسجد داستان جالبی دارد و آن اینكه:

روزی یكی از رانندگان تریلی كه از این نقطه عبور می كرده خوابش می برد. ماشین از جاده خارج می شود و در حالی كه یك طرف تریلی كاملا از زمین فاصله گرفته بوده، در سراشیبی قرار می گیرد. راننده از خواب بیدار می شود و خود را در كام مرگ می بیند، و یك مرتبه فریاد می زند: یا اباالفضل!

در همان لحظه مشاهده می كند كه دو دست در فضا ظاهر شد و تریلی را به طرف جاده هل داد. سپس با كمال تعجب می بیند كه چرخ های تریلی بر روی زمین قرار گرفت و ماشین به صورت اعجازآمیزی به جاده بازگشت و تحت كنترل راننده درآمد.

راننده ی تریلی با دین این كرامت باهره از ماشین پیاده می شود و آن نقطه را علامت می گذارد. آنگاه به وطن خود می رود، اموال منقول و غیرمنقول خود را می فروشد و به تأسیس این مسجد و ساختمان های تابعه اقدام می كند.

با پخش خبر این كرامت، دیگر رانندگان و افراد خیر نیز به ساختمان آن كمك



[ صفحه 491]



می كنند تا، چنانكه می بینید، این مجتمع بزرگ حضرت ابوالفضل علیه السلام به صورت بسیار آبرومندی در وسط بیابان ساخته می شود.